من اومدم با دندونام
سلام دردونه ی من خیلی صبر کردم تا مرواریدای سفیدت موقع خندیدن نمایان بشه و عکسش رو تو وبلاگت بزارم اما انگار به این زودی قرار نیس معلوم شه پینوشت1: این عکس به سفارش دایی ابوالفضل (داییٍ باباجون) گرفته شده پینوشت2: با تشکر از زن دایی و فاطمه جون، مامانی و خاله ی حدیث جون و بقیه کسایی که خواننده های خاموش وبلاگ ایلیا هستن ...
نویسنده :
مامان فاطیما
9:11